English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3406 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
repeater U ساعت زنگی بازگو کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
striker U ساعت زنگی
strikers U ساعت زنگی
alarum U ساعت زنگی
alarmingly U بیم و وحشت ساعت زنگی
alarmed U بیم و وحشت ساعت زنگی
alarms U بیم و وحشت ساعت زنگی
alarm U بیم و وحشت ساعت زنگی
iterant U بازگو کننده
cuckoo clock U ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
cuckoo clocks U ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
repeater U تکرارکننده پیام بازگو کننده
repeat U بازگو کردن بازگو
repeats U بازگو کردن بازگو
check lock U ساعت امتحان کننده
externals U ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله
external U ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله
sundials U ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
sundial U ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
relater U بازگو گر
ingemination U بازگو
iteration U بازگو
iterate U دوباره گفتن بازگو کردن
Look at the watch. U نگاه کنید به ساعت [مچی] ببینید ساعت چند است.
zone time U وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
By my watch it's five to nine. U طبق ساعت [مچی] من ساعت پنج دقیقه به نه است.
My curfew is at 11. U من ساعت ۱۱ باید خانه باشم. [چونکه پدر و مادر اجازه نمی دهند از آن ساعت به بعد]
recitation U از حفظ خوانی بازگو نمودن درس حفظی شرح
it will not bear repeating U جندان زشت است که نمیتوان انرا بازگو کرد
recitations U از حفظ خوانی بازگو نمودن درس حفظی شرح
He arrives at 4 O'clock instead of 3 O'clock. U او [مرد] عوض ساعت ۳ ساعت ۴ می آید.
spindles U دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
spindle U دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
standard time U ساعت بین المللی ساعت استاندارد
Negroes U زنگی
zanzibari U زنگی
Negro U زنگی
chimed U سازیاموسیقی زنگی
carillons U سنتور زنگی
fascias U دایره زنگی
blackamoor U سیاه زنگی
chime U سازیاموسیقی زنگی
fascia U دایره زنگی
pies U کلاغ زنگی
negrillo U زنگی کوچک
chiming U سازیاموسیقی زنگی
pie U کلاغ زنگی
timbrel U دایره زنگی
darky U سیاه زنگی
timbre U دایره زنگی
tintinnabulum U جغجغه زنگی
tambourine U دایره زنگی
negro slave U غلام زنگی
carillon U سنتور زنگی
tambourines U دایره زنگی
chimes U سازیاموسیقی زنگی
negrophil U زنگی دوست
negroid U زنگی مانند
tambourine U دایره زنگی زدن
tambourines U دایره زنگی زدن
raven U غراب کلاغ زنگی
carillonneur U نوازنده سنتور زنگی
ravens U غراب کلاغ زنگی
hamite U زنگی سیاه افریقایی
synchronous U ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است
repeat U بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
repeats U بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
rattlers U چیزی که تغ تغ کند مار زنگی
massasauge U مار زنگی امریکای شمالی
rattler U چیزی که تغ تغ کند مار زنگی
sidewinder U نوعی مار زنگی کوچک
clockwise U مطابق گردش عقربه ساعت در جهت عقربه ساعت
passing bell U زنگی که هنگام درگذشتن کسی بزنند
negrito U زنگی کوچک در اقیانوسیه ونواحی مالاکا
o'clock U ساعت از روی ساعت
negroidal U زنگی وابسته بسیاهان کسیکه خون سیاهان در اوباشد
transmission U وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmissions U وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
gong U زنگی که عبارت است ازکاسه و چکشی که اهسته بران میزنند
gongs U زنگی که عبارت است ازکاسه و چکشی که اهسته بران میزنند
adjective colour U زنگی که برای ثابت شدن محتاج به افزایش چیزدیگری است
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
mag U کلاغ جاره اروپایی کلاغ زنگی
mags U کلاغ جاره اروپایی کلاغ زنگی
maypop U گل ساعت
watched U ساعت
clock generator U ساعت زا
passionflower U گل ساعت
self-esteem U ساعت
watches U ساعت
watching U ساعت
clk U ساعت
clocks U ساعت
timŠepiece U ساعت
h hour U ساعت س
hours U ساعت
clocks U ساعت ها
timepiece U ساعت
horologe U ساعت
horologii U ساعت
horologium U ساعت
hourly U ساعت به ساعت
hour U ساعت
time-piece U ساعت
hour ly U ساعت به ساعت
ticker [colloquial] [watch] U ساعت
passion flower U گل ساعت
clock U ساعت
zero hour U ساعت س
watch U ساعت
timepiece U ساعت
clock U ساعت
in hour's time U دو ساعت
oclock U ساعت
Every so often . Every hour on the hour. U دم به ساعت
timepieces U ساعت
by my watch U ساعت من
ticker U ساعت
watch key U کلید ساعت
Face of the watch . U صفحه ساعت
four o'clock U ساعت چهار
system time U ساعت سیستم
watch test U ازمون ساعت
clockhand U عقربه [ساعت ...]
wristlet watch U ساعت مچی
wristwatch U ساعت مچی
wristwatches U ساعت مچی
watchcase U جعبه ساعت
time clock U گاه ساعت
dutchmans U یکجور گل ساعت
navy time U ساعت دریایی
sun dial U ساعت افتابی
the two o'clock d. U توزیع ساعت دو
the watch is warranted U خوبی ساعت
clockwise U درجهت ساعت
pocket watch U ساعت جیبی
clockwise U در جهت ساعت
watchband U بند ساعت
watchbands U بند ساعت
clock U ساعت ورزشگاه
watchcase U قاب ساعت
pph U تعدادصفحه در ساعت
clocks U ساعت ورزشگاه
wall clock ساعت دیواری
mean time U ساعت متوسط
wrist watch U ساعت مچی
wristlet U بند ساعت
rush-hour U ساعت پرمشغله
zulu time U ساعت گرینویچ
biological clock U ساعت زیستی
passion fruit U میوهی گل ساعت
daylight saving time U ساعت تابستانی
kilowatt hours U کیلووات در ساعت
kilowatt hour U کیلووات در ساعت
moon dial U ساعت مهتابی
hrs U مخفف ساعت
game clock U ساعت ورزشگاه
rush-hour U ساعت شلوغی
alarm clock U ساعت شماطهای
alarm clocks U ساعت شماطهای
watt hour U وات ساعت
solariums U ساعت افتابی
solarium U ساعت افتابی
fob U زنجیر ساعت
internal clock U ساعت داخلی
real time clock U ساعت بلادرنگ
We will come at 8. ما ساعت 8 میاییم.
hand glass U ساعت شنی
half hour U نیم ساعت
8 oclock sharp . On the stroke of 8. U سر ساعت هشت
quarter hour U ربع ساعت
hr U مخفف ساعت
man hours U نفر در ساعت
in the space of an hour U بفاصله یک ساعت
sext U عبادت ساعت 21
tower clock U برج ساعت
shipper U اهرم ساعت
lights out U ساعت خواب
clock work U چرخهای ساعت
horologer U ساعت ساز
watch glass U شیشه ساعت
by my watch U مطابق ساعت من
watch glss U شیشه ساعت
shooting ckock U ساعت مسابقه
watch case U قاب ساعت
clock speed U سرعت ساعت
w.h. U وات ساعت
civil time U ساعت معمولی
civil time U ساعت محلی
hourglasses U ساعت ریگی
business hours U ساعت اداری
clock maker U ساعت ساز
ampere hour U امپر ساعت
sext U نماز ساعت شش
business hours U ساعت کاری
physiological clock U ساعت فیزیولوژیکی
watch maker U ساعت ساز
watchmaker U ساعت ساز
capped watch U ساعت شکاری
shot clock U ساعت مسابقه
solar time U ساعت شمسی
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1confinement factor
1معنی lead lag compensator
4express, overexpression
16:42 PM
1کلمه assist در اصطلاح ساعت به چه معناست؟
1The generator is maintaining its terminal voltage at 1.0 p.u. under voltage regulator action.
2پن مرطوب کننده
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com